جوانان و تكنولوژي هاي نوين
پيشرفت تكنولوژي هاي ارتباطي و اطلاعاتي، در زندگي بشر سهم بسزايي داشته است. نمي توان تغييرات بنيادين ناشي از ظهور تكنولوژي هاي ارتباطي و اطلاعاتي را در عرصههاي مختلف زندگي فردي و اجتماعي ناديده گرفت
پيشرفت تكنولوژيهاي ارتباطي و اطلاعاتي، در زندگي بشر سهم بسزايي داشته است. نميتوان تغييرات بنيادين ناشي از ظهور تكنولوژيهاي ارتباطي و اطلاعاتي را در عرصههاي مختلف زندگي فردي و اجتماعي ناديده گرفت. كاستلز معتقد است از آنجا كه انتقال و جريان فرهنگ از طريق ارتباطات صورت ميگيرد، حوزهي فرهنگ كه نظامهايي از عقايد و رفتارها را شامل ميشود و ساختهي تاريخ ميباشد، با ظهور تكنولوژي جديد دستخوش دگرگونيهاي بنيادين ميگردد. ورود فن آوريهاي ارتباطي، دگرگوني بنياديني را در ساختار مناسبات و ارتباطات انساني ايجاد كرده است. (كاستلز،383:1384 پيآمد اين امر شكلگيري نوع جديدي از تعاملات انساني است كه ضمن تمايز از الگوهاي ارتباطي مرسوم در رسانههاي ارتباط جمعي عملاً فرصتهاي نويني را در جهت تجلي خود و هويت، به وجود آورده است. (گرگي، 53:1385)
فرآيند هويتيابي در دوران مدرن تغيير شكل داده است. در گذشته، \ "مكان\ " نقش كليدي در خلق هويت اجتماعي افراد داشت، چرا كه افراد در محيطهاي كوچك و بسته زندگي ميكردند و هويت اجتماعي آنها از طريق ارتباط رودررو با اطرافيانشان در يك محيط ثابت شكل ميگرفت. افراد كمتر با دنياي خارج ارتباط داشتند و سنتهاي بومي- محلي بخش اعظم هويت آنها را شكل ميداد. بدنبال مدرنيته و خصوصاً بدنبال ظهور تكنولوژيهاي نوين اطلاعاتي و ارتباطي، نقش مكان در شكل دهي به هويت بسيار كمرنگ شد، چرا كه رسانهها و تكنولوژيهاي ارتباطي قادرند فرد را از مكان خودش جدا كنند و به جهان پيوند بزنند، در نتيجه افراد با منابع هويتيابي متكثري روبه رو هستند و هويتيابي شكلي غير محلي و جهاني پيدا كرده است.
گيدنز براي شرح تغيير نقش مكان در مدرنيتهي متأخر از اصطلاح \ "از جا كندگي\ " استفاده ميكند. او معتقد است كه جدايي زمان و مكان در دورهي مدرنيتهي متأخر، شرط وقوع فرآيند \ "از جا كندگي\ " است. از جاكندگي، \ "كنده شدن\ " روابط اجتماعي از محيطهاي محلي، هم كنش و تجديد ساختار اين محيطها در راستاي پهنههاي نامحدود زماني- مكاني است.(گيدنز، 25:1384)
تامپسون نيز معتقد است با ظهور رسانهها اشكال قديمي ارتباط و عموميت تغيير كرده و شكل جديدي از رؤيتپذيري ايجاد شده است. او در كتاب خود با عنوان رسانهها و مدرنيته (154:1380) مينويسد: پيش از تحول رسانهها، عمومي بودن افراد و رويدادها بسته به سهيم بودن آنها در يك محل واحد بود. يك رويداد هنگامي به صورت يك رويداد عمومي در ميآمد كه در برابر جمعي از افراد كه در وقوعش حضور داشتند، به اجرا در ميآمد.\ "
تامپسون براي تبيين روشنتر نقش رسانهها در دنياي مدرن امر خصوصي و عمومي را از هم تفكيك ميكند. عمومي چيزي است كه قابل رؤيت يا مشاهده باشد، آنچه كه در برابر حضار به اجرا درآيد، چيزي كه براي همه يا بسياري از افراد، ديدن و شنيدن دربارهاش آزاد باشد. در مقابل، خصوصي چيزي است كه از ديد پنهان باشد، چيزي است كه بطور خصوصي يا مخفيانه يا در ميان دايرهي محدودي از افراد گفته يا انجام شود. در اين معني، صورت دو وجهي عمومي- خصوصي بايد با عام بودن در برابر خاص بودن، آشكار بودن در مقابل پنهان بودن و رؤيتپذيري در مقابل عدم رؤيتپذيري سر و كار داشته باشد. كنش عمومي، كنشي قابل رؤيت است كه آشكارا انجام ميشود، چنانكه هر كسي ميتواند آن را ببيند؛ حال آنكه كنش خصوصي نامرئي است، عملي است كه در خفا و در پشت درهاي بسته انجام ميشود. (تامپسون 152:1380)
شايد بتوان ادعا كرد كه ظهور تكنولوژيها و رسانههاي جديد و دگرگونيها و تغييرات ناشي از آن، تأثير عميقتري بر جوانان دارد:
طولاني شدن دورة جواني و نوجواني، رواج شيوههاي جديد رفتار اجتماعي براي پر كردن فضاي زندگي، فردي شدن و كمرنگشدن شكافهاي متداول اجتماعي، اهميت يافتن سبك زندگي و «سياست زندگي» براي جوانان، از هم پاشيدگي شبكههاي سنتي همسايگي و نوسازي شهري از جملة زمينههاي اصلي هستند كه شرايط جديدي را پيش روي جوانان قرار دادهاند. آنچه در كنار اين روندها و متأثر از رشد رسانههاي جديد قابل ذكر است اهميت بيش از پيش تنوع در اوقات فراغت براي جوانان است. اولين نسل آشنا با كامپيوتر و تكنولوژيهاي ارتباطي را بايد نسل فعلي دانست. بسياري از آنان ميتوانند با طيفي از نرم افزارهاي كامپيوتري كار كنند و به راحتي آن را بفهمند. اين تحولات تكنولوژيك علاوه بر تأثير بر ذوق، سليقه و نياز ارتباطي آنها، گذراندن اوقات فراغت آنها را نيز تحت تأثير قرار داده است. دو فرآيند \ "رسانهاي شدن\ "[1] و \ "خانگي شدن\ "[2] توصيف كنندة گذران بخش عمدهاي از فراغت جوانان در جوامع مدرن است. جوانان فراغت خود را بيش از پيش در خلوت سپري ميكنند و براي سرگرم شدن به طور فزايندهاي به رسانههاي جديد متكي هستند. (ذكايي،2:1383)